گیاهخواری به معنای پرهیز از خوردن گوشت جانوران است که ممکن است شامل پرهیز از غذاهایی مانند مواد شیری که خاستگاه جانوری دارند نیز بشود. چندین نوع گیاهخواری وجود دارد که بسته به نوع آن، جهتگیری گیاهخواران در برابر دامها و فراوردههای دامی متفاوت است. گیاهخواران در کنار نخوردن و یا کمتر خوردن فراوردههای جانوری با آزار و کشتار آنها نیز مخالفاند.
برخی از گیاهخواران از پوشیدن لباسهایی مانند چرم، ابریشم و خز که از کشتن جانوران بهدستآمده نیز پرهیز میکنند. در وگنیسم (Veganism) که گاهی «گیاهخواری کامل» هم نامیده میشود از همهی فراوردههای جانوری، چه از کشتن جانوران بهدستآمده باشند و چه با بهرهگیری از آنها (مانند لبنیات، تخممرغ، عسل و…)، پرهیز میشود.
امروزه در همهی کشورهای جهان گیاهخواران وجود دارند و در بعضی کشورها همانند هند، گیاهخواری دارای ریشههای تاریخی و مذهبی است. بااینکه در پیش گرفتن رژیم گیاهخواری به شیوههای گوناگونی امکانپذیر است اما وجه مشترک تمام این شیوهها پرهیز از خوردن گوشت حیوانات خونگرم است.
گیاهخوار بر اساس نوع طرز فکر و هدفشان از گیاهخواری به دستههای مختلفی تقسیم میشوند.
وگن (وگنیسم): یک روش تغذیه و زندگی است که هدف آن حذف هر نوع محصول حیوانی چه در غذا و چه در مواد مصرفی است. مهمترین دلایل وگان (وگن) شدن افراد (کسانی که به وگنیسم اعتقاددارند) مسائل اخلاقی یا رعایت حقوق حیوانات، حفاظت از محیطزیست، حفظ سلامتی، مسائل معنوی یا مذهبی است. بسیاری از افراد وگان با پرورش صنعتی حیوانات و آزمایش روی حیوانات مخالفت میکنند. از مهمترین محصولات حیوانی که پاک گیاهخواران (وگنها) از مصرفشان خودداری میکنند میتوان انواع گوشت (گوشت قرمز، مرغ، آبزیان، ماکیان و…)، لبنیات، تخممرغ، عسل، ابریشم، چرم، خز و… را نام برد و نیز محصولاتی که در آنها از فراوردههای حیوانی (مانند ژله که از ژلاتین به دست میآید) استفادهشده است.
خامگیاهخوار (خامگیاهخواری): در این روش تغذیه گوشت و لبنیات و فراوردههای آن و تخممرغ به هیچ نوع و صورتی مصرف نمیشود. خامگیاهخواران از مواد محرکه مانند قهوه، چای، الکل، یا سیگار خودداری میکنند و آنها را به کار نمیبرند، غذاهای آنها شامل انواع میوهجات، سبزیها و یا سالادها، آجیل و خشکبار مانند گردو، پسته، فندق، بادام، کنجد و انواع جوانهها از قبیل جوانه گندم، عدس، ماش، نخود، سویا و مواد قندی نظیر عسل، کشمش، خرما، انجیر و شکر قهوهای و غیره است که بهصورت خام و طبیعی مصرف مینمایند که میتوان آنها را بهصورت غذاهای ترکیبی درآورد و مورد مصرف قرارداد.
میوهخوار (فروتیرینیسم): آن دسته از خامگیاهخوارانی هستند که تنها از میوهها و محصولات گیاهان استفاده میکنند.
فروگن (فروگنیسم): آن دسته از وگنها که تنها از میوهها و محصولات گیاهان استفاده میکنند. فروگنها بر این باورند که حیات گیاهان نیز بهاندازهی حیات حیوانات محترم است. پس آنها علاوه بر اینکه محصولات حیوانی را تحریم میکنند، آن دسته از محصولات گیاهی که باعث مرگ و یا آسیبدیدگی گیاهان میشود را نیز مورداستفاده قرار نمیدهند.
شیر گیاهخوار (lacto-vegetarian): گیاهخوارانی که انواع گوشت (گوشت قرمز، مرغ، آبزیان، ماکیان و…) و تخممرغ مصرف نمیکنند اما لبنیات مصرف میکنند.
زرده گیاهخوار (Ovo vegetarian): گیاهخوارانی که انواع گوشت (گوشت قرمز، مرغ، آبزیان، ماکیان و…) و لبنیات مصرف نمیکنند اما تخممرغ مصرف میکنند.
شیر زرده گیاهخوار (گیاهخواری حاوی شیر و تخم مرغ): گیاهخوارانی که انواع گوشت (گوشت قرمز، مرغ، آبزیان، ماکیان و…) مصرف نمیکنند اما تخممرغ و لبنیات مصرف میکنند.
نیمه گیاهخوار (semi-vegetarian): گیاهخوارانی که گوشت قرمز مصرف نمیکنند اما از گوشت مرغ و ماهی استفاده میکنند.
پسکیترینیسم (Pescetarianism): گیاهخوارانی که گوشت دریایی مانند ماهی و صدف دریایی مصرف میکنند.
کسانی که -جز گوشت محصولات دریایی- محصولات گوشتی و غیر گوشتی دیگر حیوانات را مصرف نمیکنند.
کسانی که -جز گوشت محصولات دریایی- محصولات گوشتی حیوانات را مصرف نمیکنند اما محصولات غیر گوشتی حیوانات را مصرف میکنند.
خوردنیهای گیاهی گوناگون
ازآنجاییکه بیشتر گیاهخواران از منابع یا غذاهای حیوانی استفاده نمیکنند و نیز با توجه به اینکه کلسترول یکی از انواع چربیهایی است که تنها در منابع حیوانی وجود دارد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سطح کلسترول خون گیاهخواران پایین بوده و این امر میتواند سبب جلوگیری از بیماریهایی همچون فشار خون، انسداد عروق و سکتهٔ قلبی شود. امروزه ثابتشده کسانی که به مقدار زیاد از فراوردههای گوشتی بهره میبرند بیشتر مستعد ابتلا به بیماریهای قلبی، کلیوی و سرطانها هستند. همچنین کمبود چربی در رژیم گیاهخواری سبب جلوگیری از چاقی و چربی خون و همچنین پیامدهای ناشی از آن ازجمله سرطان پروستات میشود و نیز به علت بالا بودن میزان فیبرهای غذایی از یبوست و بروز سرطان روده بزرگ جلوگیری میکند.
پژوهشهای جدید نشان میدهد رژیمهای غذایی مبتنی بر گیاهخواری میتواند کلید زندگی طولانی باشد. بر طبق این بررسیها، کاهش مصرف مواد پروتئینی مانند گوشت میتواند روند پیر شدن را در انسان کاهش داده و امید به زندگی را نیز بهطور قابلتوجهی افزایش دهد. دانشمندان سالهاست که اعتقاددارند رژیمهای غذایی کمکالری که میزان مصرف کالری در آنها تقریباً ۶۰ درصد رژیمهای امروزی است میتواند منجر به افزایش عمر انسانها شود؛ اما دانشمندان انگلیسی کشف کردند که کلید زندگی طولانی کاهش میزان مصرف پروتئین است و نه کاهش مجموع کالری دریافتی انسانها. بهاینترتیب بر اساس کشف جدید، مردم بدون نیاز به کاهش میزان کالری که در طول روز مصرف میکنند میتوانند با کمتر مصرف کردن مواد پروتئینی مانند گوشت، ماهی و… عمر خود را افزایش دهند. دکتر ماتیو پایپر از دانشگاه کالج لندن دراینباره گفت: رژیمهای غذایی مبتنی بر گیاهخواری یکی از روشهای رسیدن به این هدف است. پژوهشهای ما نشان میدهد کاهش ۳۰ درصدی میزان کالری مصرفی در طول روز میتواند خطر ابتلا به سرطان و حملات قلبی را نزدیک به ۵۰ درصد کاهش داده و طول عمر انسانها را یکسوم افزایش دهد. دانشمندان با انجام پژوهشهایی روی مگسهای میوه متوجه شدند آمینواسیدها تأثیر زیادی روی طول عمر انسانها دارند. بهخصوص تغییر در میزان مصرف یک آمینواسید به نام متیونین بسیار در افزایش طول عمر مؤثر بوده است. اگرچه بین انسانها و مگسها تفاوتهای زیادی وجود دارد، اما محققان معتقدند نتایج این آزمایشها در دستهی عمدهای از حیوانات گوناگون و همچنین روی انسانها صدق میکند. متیونین در شکلگیری بسیاری از پروتئینها لازم است. این ماده بهطور طبیعی در غذاهایی مانند ماهی، گوشت و تنقلات وجود دارد. به باور انجمن تغذیه آمریکا (ADA) رژیمهای غذایی گیاهخواران، شامل گیاهخواران کامل یا وگانها، سالم هستند و نهتنها مواد مغذی لازم برای بدن را تأمین میکنند که در پیشگیری و درمان بیماریهایی همچون چاقی، دیابت و برخی سرطانها سودمندند.
خوردنیهای گیاهی گوناگون
یک فراپژوهش در سال ۱۹۹۹ نتایج ۵ پژوهش غربی را در این زمینه ترکیب کرد. این فراپژوهش، میزان مرگومیر را اینگونه گزارش کرد (اعداد کوچکتر نشاندهندهی مرگومیر کمتر است): در بین افراد ماهیخوار ۰٫۸۲، گیاهخواران ۰٫۸۴، گوشتخواران گه گاهی ۰٫۸۴، گوشتخواران منظم ووگانها هم بیشترین میزان مرگومیر بهاندازهی ۱ را داشتند. این مطالعه تعداد مرگها را در هر دسته گزارش کرده است و انتظار طیفهایی از خطاها را دارد که برای هر نسبت و تنظیماتی که رویدادههای صورت گرفته است، ممکن است روی دهد. بههرحال «مرگومیر کمتر، بسیار به خاطر رواج (به نسبت) کم دخانیات در این گیاهخواران بوده است.» در دلایل اصلی مرگ که پژوهش شدهاند، تنها یک تفاوت در میزان مرگومیر به رژیم غذایی نسبت داده میشود که: «گیاهخواران در مقایسه با گیاهخواران به میزان ۲۴٪ مرگومیر کمتری براثر بیماری قلبی ایسکمیک داشتند؛ و هیچ ارتباطی بین رژیم غذایی گیاهخواری با دیگر دلایل عمدهی مرگ برقرار نشد.»
در «مرگومیر گیاهخواران بریتانیایی»، نتیجهی مشابهی به دست آمد: «گیاهخواران بریتانیایی مرگومیر کمتری در مقایسه با مردم عادی دارند. نرخ مرگ آنها مانند افراد غیر گیاهخوار قابلمقایسه (همتراز) با آنهاست که نشان میدهد، بیشتر این برتری میتواند به فاکتورهای سبک زندگی نامربوط به رژیم غذایی نسبت داده شود، مثل رواج کمتر دخانیات و وضعیت اجتماعی، اقتصادی عموماً بالای آنها، یا جنبههای رژیم غذایی آنها غیر از پرهیز از گوشت و ماهی.»
پژوهش بهداشت و تندرستی اَدوِنتیست، پژوهش در جریانی است از امید به زندگی در بین ادونتیستهای روز هفتم. این تنها پژوهشی است در بین دیگر پژوهشها که گواه مثبتی را برای گیاهخواری دارد. محققین یافتهاند که ترکیب سبکهای زندگی مختلف میتواند امید به زندگی را تا بهاندازهی ۱۰ سال تحت تأثیر قرار دهد. در بین سبکهای زندگی مختلف بررسیشده، رژیم غذایی گیاهخواری، تخمین زده شد که حدود ۱٬۱/۲–۲ سال به زندگی بیفزاید.
پژوهش بهداشت و تندرستی ادونتیست، در یک پژوهش دیگر نیز به کار گرفتهشده است بانام «آیا مصرف کمگوشت، امید به زندگی را در انسانها افزایش میدهد؟» که توسط ژورنال آمریکایی تغذیهی پزشکی منتشرشده است. این فراپژوهش نتیجه گرفت که مصرف کمگوشت (کمتر از یکبار در هفته) و دیگر انتخابهای سبک زندگی به میزان قابلتوجهی امید به زندگی را افزایش میدهد. این پژوهش نتیجه گرفت «یافتهها از یک دستهی بزرگسالان سالم این احتمال را بالا میبرد که پیروی طولانیمدت (≥۲ دهه) از یک رژیم گیاهخواری میتواند بعداً به میزان قابلتوجه ۳٫۶ سال افزایش در امید به زندگی ایجاد کند.» بههرحال این مطالعه همچنین نتیجه گرفت بعضی از چند سانیها در مزیت بقا در گیاهخواران ممکن است براثر تفاوتهای جشمگیر در بین پژوهشها در این موارد بوده باشد: تطبیقهای آماری، تعریف گیاهخواری، خطای اندازهگیری، توزیع سن، تأثیر داوطلب سالم و خوردن غذاهای گیاهی خاص توسط گیاهخواران. این پژوهش جلوتر میگوید: «این مسئله، این احتمال را بالا میبرد که یک الگوی غذای کمگوشت و پر گیاه ممکن است عامل محافظتی علّی درست باشد، بهجای تنها حذف گوشت از رژیم غذایی» در یک مرور اخیر بر پژوهشهای مربوط به الگوهای رژیم کمگوشت در ارتباط با مرگومیر به هر علتی، سینگ (Singh) یادآور میشود که «۵ تا از ۵ پژوهش اشاره میکنند که بزرگسالانی از یک الگوی کمگوشت و پرگیاه پیروی کردهاند، نسبت به الگوهای دیگر خوردن، کاهش قابل توجه یا به طور حاشیهای قابل توجهی (marginally significant) در ریسک مرگومیر را تجربه میکنند»
مطالعههای آماری، همچون مقایسهی امید به زندگی با محل زندگی و رژیم غذایی محلی در اروپا هم امید به زندگی را به میزان قابلتوجهی در جنوب فرانسه بیشتر یافتهاند که در آنجا رژیم غذایی مدیترانهای کمگوشت و پرگیاه معمول است، در مقایسه با شمال فرانسه که در آن رژیم با محتوای گوشتی زیاد معمول است.
یک پژوهش توسط انستیتو داروهای پزشکی و پیشگیرنده و انستیتو شیمی تنکرد شناختی به مشاهدهی یک گروه ۱۹ نفره گیاهخواران (شیرزردهگیاهخوار) پرداخت و از یک گروه مقایسهی ۱۹ نفره از همهچیزخواران انتخاب شده از همان منطقه استفاده کرد. یافتههای این پژوهش نشاندهندهی این است که این گروه گیاهخواران (شیرزردهگیاهخوار) در مقایسه با گروه غیر گیاهخوار، میزان کربوکسی متیلیزین (carboxymethyllysine) پلاسما و محصولهای نهایی گلیکاسیون پیشرفته (advanced glycation endproducts) (AEGs) قابل توجهی بیشتر داشتهاند. کربوکسی متیلیزین یک محصولگلیکاسیون (glycation) است که نشاندهندهی یک معیار استرس اکسیدگر و آسیب طولانی مدت به پروتئینها در افزایش سن آترواسکلروزیس (atherosclerosis) و دیابت است. «محصول نهایی گلیکاسیون پیشرفته (AEG) ممکن است نقش مهم معکوسی بازی کنند در آترواسکلروزیس، دیابت، افزایش سن و خرابی مزمن کلیه (chronic renal)»
بزرگترین پژوهش (تابهحال) رژیم غذایی در مقابل طول عمر و یک میزبان (host) بیماریهای غربی، پروژهٔ چین (China Project) بوده است که یک «بررسی نرخ مرگ برای ۱۲ نوع مختلف سرطان برای بیش از ۲۴۰۰ بخش و ۸۸۰ میلیون نفر (۹۶٪) از شهروندان این بخشها» بوده است که ترکیبشده بود برای مطالعهی رابطهی بین نرخهای مرگومیر مختلف و انواع رژیم غذایی، سبک زندگی و ویژگیهای زیستمحیطی در ۶۵ بخش بیشتر شهرنشین چین که بهصورت اشتراکی توسط دانشگاه کُرنِل (Cornell) و دانشگاه آکسفورد و آکادمی داروهای پیشگیرندهی چین در طول ۲۰ سال انجام شد. رابطهای قوی میان میزان مصرف و نتیجه (dose-response relationship) یافت شد، بین میزان غذای حیوانی در رژیم غذایی و دلایل اصلی مرگومیر در غرب، یعنی: بیماری قلبی، دیابت و سرطان.
گیاهخواری زیستبوم محور
گیاهخواری زیستبوم محور واکنشی ست به این دغدغه که تولید گوشت و فراوردههای حیوانی برای مصرف گسترده، بهویژه از طریق مزرعههای صنعتی ازنظر زیستمحیطی ناپایدار است. طبق پژوهشهای سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۶، صنعت دامداری یکی از بیشترین نقشها را در زوال زیستمحیطی در سطح جهانی ایفا میکند و فعالیتهای نوین پرورش حیوانات برای مصارف غذایی آنهم در مقیاس عظیم به آلودگی هوا و آبها، فرسایش زمینها، تغییرات آب و هوایی و از دست رفتن تنوع زیستی منجر میشود. این پژوهشهای نشان داد که بخش دامداری یکی از دو یا سهبخشی ست که بیشترین سهم را در ایجاد مشکلات زیستمحیطی جدی-چه در مقیاس منطقهای و چه در مقیاس جهانی – ایفا میکند.
در سال ۲۰۰۹ شرکت نایک و تیمبرلند خرید چرم از بخشهای جنگلزدایی شدهی جنگلهای آمازون را متوقف کردند. این عمل تنها چند هفته پس از گزارش سازمان صلح سبز صورت گرفت که نشان میداد گلههای دامداریهای منطقهی آمازون باعث تخریب جنگلهای آمازون میشوند. طبق پژوهش آرنولد نیومن هر همبرگری که میخریم باعث از بین رفتن ۶٫۲۵ مترمربع از جنگلهای بارانی میشود.
علاوه بر این، دامداری یک منبع عظیم تولید گازهای گلخانهای ست و مسئول ۱۸٪ از انتشار گازهای گلخانهای جهان است. اگر بخواهیم مقایسهای انجام دهیم میتوان گفت، تمامی نظام حملونقل در سطح جهان (شامل تمامی ماشینها، ماشینهای سنگین، اتوبوسها، قطارها، کشتیها و هواپیماها) تنها مسئول ۱۳٫۵٪ از انتشار دیاکسیدکربن هستند. به عبارت دقیقتر، ۶۵٪ نیترواکسید و ۳۷٪ متانی که توسط فعالیتهای انسان تولید میشود ناشی از فعالیتهای مربوط به دامداری هستند. برای روند گرمایش زمین (GWP)، انتشار متان ۲۱ بار و انتشار نیتروکسید ۲۹۶ بار خطرناکتر از انتشار دیاکسید کربن است.
حیوانات توسط غله تغذیه میشوند و علاوه بر این، آن دسته از حیواناتی که وابسته به گلهچرانی هستند مقدار بسیار بیشتری آب در مقایسه با مقدار آب موردنیاز برای کاشت غلات نیاز دارند. طبق پژوهشهای وزارت کشاورزی ایالاتمتحده آمریکا، تولید غلهی موردنیاز برای تغذیه دامها نیاز به چیزی در حدود نیمی از ذخایر آب آمریکا و ۸۰٪ زمینهای کشاورزی آن دارد. علاوه بر این، در آمریکا، ۹۰٪ دانههای سویا، ۸۰٪ ذرت و بهطورکلی ۷۰٪ غلهی آمریکا را حیواناتی که برای غذا پرورش داده میشوند مصرف میکنند.
وقتی میزان غذای مصرفشده برای تولید حیوانات از علوفه تا مصرف آن، موردبررسی قرار میگیرد حاکی از آن است که ناکارآمدی گوشت، شیر و تخممرغ از نسبت ۴ به ۱ تا ۵۴ به ۱ (نسبت انرژی صرف شده به پروتئین تولیدشده) متغیر است:
علوفه پیش از آنکه توسط دام خورده شود بایستی رشد کند. مهرهداران خونگرم نیاز به مصرف مقدار بسیاری زیادی کالری دارند تا بتوانند بدن خود را گرم نگهدارند (برخلاف گیاهان یا حشرات).
مقیاسی که میتواند بهعنوان یک معیار سنجش مورداستفاده قرار گیرد عبارت است از «کارایی تبدیل» غذای واردشده به تودهی بدن که نشان میدهد بهعنوان مقال که تنها ۱۰٪ غذای واردشده به بدن دام گوشتی به توده بدن تبدیل میشود، در مقابل ۱۹ تا ۳۱٪ در بدن کرم ابریشم و ۴۴٪ در بدن سوسک آلمانی.
پروفسور بومشناسی دیوید پیمنتال عنوان کرده است، «اگر تمام غلهای که در حال حاضر در آمریکا به مصرف دامها میرسد بهطور مستقیم توسط انسانها به مصرف میرسید، این مقدار برای تغذیهی نزدیک به ۸۰۰ میلیون نفر کافی بود.
آنطور که این پژوهشها نشان میدهند، تولید غذای دام نوعاً در مقایسه با کشت غلات، سبزیها، بذرها و میوهها کارایی بسیاری پایینتری دارد. بااینوجود، ذکر سه نکته لازم به نظر میرسد:
این مسئله برای حیواناتی که بیشتر از آنکه به آنها غذا داده شود میچرند صادق نیست، بهویژه حیواناتی که در زمینهایی میچرند که برای مصارف دیگر مناسب نیستند.
این مسئله همچنین در مورد حشراتی که بهعنوان غذا پرورش داده میشوند صادق نیست. چراکه این روش میتواند ازنظر زیستمحیطی از خوردن غذایی که از دامداریها میآید پایدارتر باشد. گوشتی که در آزمایشگاه تولیدشده (in vitro meat) نیز میتواند ازنظر زیستمحیطی از گوشتی که بهصورت معمول تولید میشود پایدارتر باشد.
بر اساس نظریهی پویایی غذایی (trophic dynamics)، ازنظر میزان مصرف غلات، برای تغذیهی حیواناتی که برای گوشتشان پرورش داده میشوند در مقایسه با تغذیهی همان تعداد انسان که گیاهخوار هستند ۱۰ برابر غلهی بیشتری موردنیاز است. در حال حاضر، ۷۰٪ تمامی، گندم، ذرت و سایر غلات تولیدشده صرف تغذیهی دامها میشود. این مسئله باعث شده است که بسیاری از طرفداران گیاهخواری به این نتیجه برسند که ازنظر بومشناختی مصرف گوشت یک بیمسئولیتی ست. بااینوجود، ذکر این نکته نیز لازم است که پرورش تعداد نسبتاً کمی از حیوانات چرنده میتواند سودمند باشد. همانطور که شبکه پژوهشهای غذایی و آب و هوایی در دانشگاه سوری (Surrey) گزارش میدهد که: «بخش کوچکی از تولید دام احتمالاً برای محیطزیست سودمند است.»
سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) برآورد کرده است که میزان انتشار مستقیم گازهای گلخانهای در روند تولید گوشت حدود ۱۸٪ کل انتشار گازهای گلخانهای جهان است. ازاینرو من میخواهم این حقیقت را مورد تأکید قرار دهم که در میان گزینههایی که برای تغییرات آب و هوایی داریم، تغییر رژیمهای غذایی یکی از چیزهایی ست که باید در نظر گرفته است.
راجاندرا پاچاوری رئیس هیئت میاندولتی در زمینهی تغییرات آب و هوایی در می ۲۰۰۹، شهر قنت (Ghent) در بلژیک گزارش کرد که «اولین شهری در جهان است که میرود تا یک روز در هفته گیاهخوار شود»؛ و این زمانی بود که مسئولان محلی به دلایل زیستمحیطی، تصمیم گرفتند تا یک روز بدون گوشت را در هفته به اجرا بگذارند. مسئولان دولتی با به رسمیت شناختن گزارش سازمان ملل متحد، یک روز در هفته وعدههای غذایی گیاهی میخورند. در این راستا، پوسترهایی برای تشویق مردم به شرکت در روزهای گیاهخواری توسط مسئولان محلی در شهر نصب شد؛ و «نقشه خیابانهای گیاهی» برای معرفی رستورانهای گیاهی به چاپ رسید. در سپتامبر ۲۰۰۹، مدارس در شهر قنت نیز یک روز در هفته غذای گیاهی دارند.
گیاهخواری اقتصادمحور مفهومی شبیه به گیاهخواری زیستبوم محور ست. یک گیاهخوار اقتصادمحور، فردی است که:
یا به دلیل دغدغههای فلسفی نظیر بهداشت عمومی و مهار گرسنگی در سطح جهان دیدگاهی که بر این باور است که مصرف گوشت از نظر اقتصادی غیرمعقول است و کنار گذاشتن گوشت را بخشی از حرکت بهسوی سادهزیستی میداند و یا بهطورکلی مصرف گوشت را غیر لازم میبیند.
طبق پژوهشهای مؤسسهی وردواچ (Worldwatch Institue)، «کاهش عظیم در مصرف گوشت در جوامع صنعتی:
باعث تسهیل مراقبتهای بهداشتی و همینطور تقویت بهداشت عمومی میگردد. کم شدن تعداد دامها و دامداریها باعث برداشته شدن فشار از روی زمینهای زراعی و زمینهای کشت غلات خواهد شد. به منابع کشاورزی پایه امکان خواهد داد تا احیا شوند.
امکان استفاده کارآمد از زمینهای زراعی و منابع آبی را فراهم میآید. درست درزمانی که جمعیت جهان در حال رشد است. علاوه بر این از این طریق میتوان این بخش عظیمی از غله را که تاکنون صرف تولید گوشت میشدهاست را صرف بهبود وضعیت گرسنگی مزمن جهانی کرد.
برخی گروهها، نظیر بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات (PETA) با این دلیل به ترویج گیاهخواری میپردازند که از این طریق اعتراض خود را در برابر برخورد افتضاح و شرایط ضدانسانی که در صنعت گوشت با کارگران صورت میگیرد اعلام کنند. این گروهها به مطالعاتی اشاره میکنند که نشان میدهد شرایط کار در صنعت گوشت باعث چه آسیبهای روانشناختی در کارگران میشود. این گروهها عنوان میکنند که صنعت گوشت حقوق انسانی کارگرانش را از طریق مجبور کردن آنها به انجام کارهای دشوار و آشفته کننده و عدم ارائهی نکات و آموزشهای لازم نقض میکند. بااینوجود، باید این نکته را نیز در نظر گرفت که شرایط کاری کارگران بخش کشاورزی نیز بهویژه کارگران غیردائم از شرایط کاری سایر بخشهای اقتصاد پایینتر، بیکیفیتتر و ضدانسانی تر است.
حوادثی نظیر مسمومیتهای ناشی از سموم میان کشاورزان و کارگران مزارع و مجتمعهای کشاورزی در افزایش خطرات تهدیدکننده سلامتی و افزایش میران مرگومیر در میان ایشان نقش دارد. درواقع، طبق پژوهشهای سازمان بینالمللی کار، کشاورزی در سطح جهان سومین شغل پرخطر برای کارگرانی ست که در این شغل فعالیت میکنند،
یک پژوهش در سال ۱۹۹۲ که توسط بنیاد پژوهشهای یانکلوویچ صورت گرفت حاکی از آن بود که از ۱۲٫۴ میلیون نفری که در آمریکا خودشان را گیاهخوار معرفی میکنند، ۶۸ درصد مؤنث و ۳۲٪ درصد مذکر هستند. دلیل تعداد بیشتر زنان گیاهخوار نسبت به مردان گیاهخوار آن است که مهمترین دلیل گرایش به گیاهخواری مسئله تندرستی است؛ چیزی که توجه به آن در زنان بیشتر از مردان است.
مسئله جنسیت گیاهخواران همچنین مورد چندین بررسی علمی قرارگرفته است. از دیدگاه انسانشناسانه، ازآنجاکه اغلب مردان بودهاند که به شکار میرفتند و این نیاز به انرژی و پروتئین بیشتر داشته است، بخش بزرگتری از شکار را اختیار میکردند و در اصطلاح، «تکه بزرگ گوشت» را میخوردند. تصور «مردانه» بودن خوردن گوشت باعث شده است که در بعضی جوامع، گیاهخواری بهعنوان عملی «زنانه» تلقی شود که در کنار فمینیسم و هواداری از محیطزیست قرار میگیرد. در چنین دیدگاهی، «مردان راستین» خود را از خوردن گوشت منع نمیکنند.
آیین هندو
سالاد میوه هندی
دلیل گیاهخواری در هندوییسم بهمنظور رعایت آهیمسا (عدم خشونت) است. بنابر اصل آهیمسا، لطف انسانها میبایست تمام مخلوقات خداوند را در برگرفته و تنها محدود به همنوع نباشد و بنابراین کشتن جانوران برای رفع گرسنگی هیمسا (خشونت) محسوب میشود.
زرتشت
در دین زرتشت در ماه ۴ روز (بهطور تقریبی هر هفته یک روز) وجود دارد که پیروان این آیین در آن روز از شکار کشتن و خوردن گوشت پرهیز میکنند. در این روز زرتشتیان غذاهای گیاهی پخته و بیشتر از میوه و سبزی استفاده میکنند.
به این روزها نبر میگویند که در تقویم زرتشتی مشخص گردیده است. این کار باهدف حفظ حیوانات از نابودی و احترام به حقوق آنها و سلامتی بدن انسان انجام میگیرد.
اسلام
در آیین اسلام خوردن گوشت بعضی جانوران درصورتیکه جانور مردار نباشد و از راه مشروع کشته شود مجاز است ولی از علی ابن ابیطالب نقل است که «شکم خود را گورستان جانوران نکنید». در میان عارفان اسلامی نیز کسانی همچون رابعه از کشتن و خوردن جانوران سر باز میزدهاند.
مسلمانان از دیدگاه دین و شریعت آزاد هستند تا گوشتخوار و یا گیاهخوار باشند و نیز دارای سازمان جهانی گیاهخواران مسلماناند. عدهای از مسلمانان نیز ترجیح میدهند برای پرهیز از خوردن گوشتی که به حلال بودن آن اطمینان ندارند، در رستورانهای کشورهای نامسلمان گیاهخواری کنند.
یهودیت
تعدادی از دانشمندان دین یهودی (بهعنوانمثال یوسف آلبو) گیاهخواری را بهعنوان یک ایدهآل ازنظر اخلاقی، نهفقط به دلیل نگرانی برای رفاه حیوانات، به دلیل اینکه بر شخصیت کسی که حیوانات را ذبح میکند تأثیر منفی میگذارد معرفی کردهاند.